
روایت مسیر
سلام وقتت بخیر باشه ما یه کاری طراحی کردیم که میتونه هم دل مردم رو تکون بده، هم مفهوم عمیق رو خیلی لطیف منتقل کنه.
تصور کن یه زائر تو مسیر یه کتابچه کوچیک دستشه، ۵ دقیقه میخونه، ولی تا شب بهش فکر میکنه.
ما این کتابچهها رو پر کردیم از روایتهای کوتاه ولی پر از نور…
سلام دلاور ، ایده این سری ما یک کار روایتی هست از یه کودک عراقی، از یه پدربزرگ پیر، از یه نوجوان که یه سوال بزرگ براش پیش اومده.
تو فقط کافیه کمک کنی پخشش کنی، یا برای چاپش حمایت جمع کنی.
هر کی این داستانا رو بخونه، یهجور متفاوت به اربعین نگاه میکنه…
کتابچههای داستانی خیلی کمحجم (۴ تا ۸ صفحه) طراحی میشن؛ با داستانهایی کوتاه، ولی پرحس و تربیتی.
✅محتوای داستانها از جنس تجربههای انسانی ملموس باشه، نه صرفاً آموزه. مثلاً:
کودک عراقی: منتظر زائره ولی امسال پدرش نیست چون شهید شده.
پیرمرد ایرانی: از سال ۶۱ هجری تا حالا هر سال میاد مرز… چون نذر داره.
نوجوانی که بار اول اومده: و توی مسیر کمکم نگاهش به زندگی عوض میشه.
دختربچهای که کفش زائرها رو واکس میزنه و فقط یه دعای کوچیک میخواد.
✅انتهای هر داستان، یه جملهی تلنگری یا سؤال تبیینی بیاد که مخاطب رو درگیر فکر کنه:
«تو اگه جای اون بچه بودی… چی کار میکردی؟»
«کربلا فقط خاک نیست، ردّ قدمهاست… رد قدم تو چه شکلیه؟»
پخش این کتابچهها در مسیر، موکب یا اتوبوس؛ میتونه همراه پذیرایی باشه یا توی کیف زائر گذاشته بشه.